زندگینامه مختصر آیت الله العظمی محمدتقی بهجت فومنی
زندگینامه مختصر آیت الله العظمی محمدتقی بهجت فومنی
۱- إِنَّ عَظِيمَ الْأَجْرِ لَمَعَ عَظِيمِ الْبَلَاءِ وَ مَا أَحَبَّ اللَّهُ قَوْماً إِلَّا ابْتَلَاهُمْ(۱)
حدود صد سال پیش، در دوم شهریور ۱۲۹۵، خدا پسر دیگری به کربلایی محمود عنایت کرد. کربلایی محمود از آمدن فرزند چهارم خود، بسیار خوشحال بود. پیش از این هم خدا به او یک محمدتقی داده بود، ولی زود گرفت. این بار امید داشت که فرزندش بماند و مایه افتخارش شود. هنوز شانزده ماه از آن شب شیرین تابستانی نگذشته بود که رحلت مادر محمدتقی کامش را سخت تلخ کرد؛ تلخی از دست دادن همسر و غم یتیم شدن طفل نورسیده. اینگونه بود که محمدتقی ، خیلی زود یتیم شد و چیزی از مادر در خاطرش نماند. سالها بعد تعریف کرد که خواب مادر را دیده، ولی مادر چهره از او پوشانده است. پرسیدند: «آخر برای چه صورتش را پوشانده، مگر شما نامحرم بودید؟». جواب داد: «شاید نمیخواسته دوباره محبت مادر و فرزندی در دل من زنده شودهنوز هفت ساله نشده بود که کربلایی محمود او را به مکتبخانه فرستاد. استاد مکتبخانه میدید که محمدتقی خیلی خوشاستعداد است و سبکسریهای بچهگانه هم ندارد.
صفحات: 1· 2